هنوز در سفرم

دلنوشته های یک برنامه نویس

هنوز در سفرم

دلنوشته های یک برنامه نویس

هنوز در سفرم

من می نویسم، پس هستم. که بودن من، به خاطر وجود این حس عزیز است!
من، اگر ننویسم، خواهم مرد!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
به پاس احترام به تمام واژگانی که از ذهن های خسته برون می تراود، کپی نکنید!

بایگانی

چطور هنوز هم زنده ام؟

شنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۰۵ ق.ظ
هنوز چند دقیقه ای مانده تا بامداد شنبه و من همینک نشسته ام روبروی تمام خاطراتم . و نفس می کشم با اکسیژن خالصی که از لابلای این نوشته ها و عکس های قدیمی بر می آید. در آغوش می کشم تمام مهربانی ها و تمام لحظه های شیرینی که چه زود سپری شدند. در آغوش می کشم آدم هایی که بودند و اما حالا، نیستند. با تمام وجودم، تمام عشق های پاکی را که در این ایام داشته ام، لمس می کنم. عشق های گذرا، مانا. تمام آن نگاه های زیر چشمی در دانشگاه را، تمام آن انتظارهای عجیبی که می کشیدم تا وبلاگی به روز شود. تمام آن انتظارهای عجیبی که می کشیدم تا کسی، چیزی بگوید به من، متنی بنویسد برای من، وبلاگی به روز کند، تا که خنده ای رضایت آمیز غنچه کند بر لبهایم. تمام خاطراتم را که مرور می کنم، هر لحظه که می گذرد این سوال ذهن مرا مشغول می کند که چطور هنوز هم زنده ام؟!
  • احمد نهازی

نظرات  (۱)

سلامی دوباره 
سایتتون عالیییییییییییییییییییییه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی